Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: اخلاق اجتماعی از مهمترین موضوعاتی است که ارتباط انسان‌ها را با خود جامعه و تاریخ مطرح می‌سازد زیرا جامعه قادر است یک تمدن را بسازد نه یک فرد و اجتماع انسانی پیوسته تاریخ را ساخته و به جلو برده است. از آنجایی که در میان ادیان الهی اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و هدفش ساختن جامعه‌ی دین دار می‌باشد؛ جامعه‌ای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد، و سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسئولیت‌های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیر قابل انفکاک به وجود آید، نیازمند اخلاق اجتماعی مطلوب است که در سایه‌سار تحقق و عمل به مجموعه‌ای از مؤلفه‌های هنجاری و ارزشی شکل می‌گیرد و روابط اجتماعی انسان‌ها را با همنوایی و حاکمیت نظم همراه می‌سازد و جامعه را از سوق یافتن به سمت کری‌ها و کارکردهای سو باز می‌دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین عمل به مؤلفه‌های مطلوب در عرصه‌ی اخلاق اجتماعی به مثابه عاملی جهت رسیدن به سعادت و کمال واقعی برای جهانیان محسوب می‌گردد؛ زیرا در پرتو این مؤلفه‌ها، آئین درست زندگی و راه و رسم حیات سعادت آفرین فراروی بشریت قرار می‌گیرد و خوشبختی دائمی را برای آدمی و پاکیزگی و شایستگی حقیقی را برای کل اعضای جامعه‌ی اسلامی به ارمغان می‌آورد. آن‌چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۸/۰۲/۲۰، مطابق با چهارم رمضان ۱۴۴۰ ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد. واژه اخلاق کاربردهای متفاوتی دارد و تلقی و انتظار مخاطبان از آن به این بستگی دارد که در چه محیطی بوده و با چه مفاهیمی آشنا باشند. از این‌رو در این جلسه توضیحی درباره کاربردهای مختلف واژه اخلاق می‌دهیم و به بحث‌های گوناگونی که در این زمینه مطرح می‌شود، اشاره می‌کنیم.

در مطلب گذشته گفتیم که واژه اخلاق در کاربردهای محاوراتی و علمی اختلافاتی از نظر مفهوم و کاربرد دارد. با توجه به این اختلاف مفهومی که در کاربردهای اخلاق ملاحظه می‌شود، می‌توان برای انواع اخلاق سه دسته کلی شناسایی کرد که هر کدام شاخه‌های مختلفی دارد؛ اخلاق عرفی، اخلاق فلسفی یا علمی، و اخلاق دینی. مسائلی که در بین هر سه دسته از اخلاق مشترک است، مسائل و روابط اجتماعی است. در اخلاق دینی بخشی به نام اخلاق الهی داریم که در آن دو دسته مطرح نمی‌شود. در محاورات عرفی درباره این‌که رابطه قلبی انسان با خدا چگونه باشد و این‌که در کارها چقدر خدا را در نظر داشته باشد، بحثی نمی‌شود و این مسئله را جز اخلاق به شمار نمی‌آورند. موضوع اخلاق عرفی رفتارها، گفت‌وگوها و بحث‌های عامیانه‌ای است که بین مردم مطرح می‌شود و در این اخلاق درباره کسی که خیلی خداپرست باشد، نمی‌گویند اخلاق خوبی دارد. اما اخلاق به معنای عامی که ما در اسلام تعریف می‌کنیم، تقریباً معادل رفتارهای ارزشی است و شامل ارتباط انسان با خدا نیز می‌شود.

اخلاق عرفانی

بخش ویژه‌ای از اخلاق دینی درباره ارتباط با خداست که گاهی از آن به «اخلاق عرفانی» تعبیر می‌کنیم. رویکرد این اخلاق اصولاً به سوی توحید است؛ این‌که انسان سرچشمه همه خوبی‌ها و آثار و برکات را از خدا ببیند. هرچیزی هر جای دیگر نیز وجود دارد، به‌گونه‌ای به‌خاطر انتسابش با خداست. در این رویکرد ریشه و آثار وجودی همه خیرها و خوبی‌ها همه از ناحیه خدا دیده می‌شود. ویژگی این مکتب اخلاقی، چنین توجهی به خدا در همه جهات است و این‌که انسان بکوشد که تمام رفتارهایش را فقط برای خدا انجام دهد.

در بحث‌هایی که در حدود سی سال پیش در این جلسات مطرح کرده‌ایم به مناسبت‌هایی از این موضوعات صحبت شده است. شاید بخش وسیعی از این مباحث را ذیل شرح حدیث معراج مطرح کرده باشیم. این‌که انسان همیشه شکر خدا را به‌جا بیاورد، همه خوبی‌ها را نعمت خدا بداند، خودش را در مقابل خدا بدهکار بداند و… از مباحثی است که در اخلاق الهی مطرح می‌شود و به مناسبت‌هایی به صورت مکرر در این زمینه‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم.

اخلاق فردی نیز از مباحثی است که معمولاً در کتاب‌های اخلاقی ما از آن بحث می‌شود؛ مانند این‌که انسان قوه شهویه، غضبیه و عاقله دارد و اعتدال بین آن‌ها باعث می‌شود که فضیلت اخلاقی پیدا شود. محور این مباحث بیشتر درباره این است که یک شخص در کنترل و مدیریت قوای خودش چگونه می‌تواند صفات پسندیده‌ای را پیدا کند. بحث‌های اجتماعی نیز در کنار این مسائل به صورت تطفلی بحث می‌شود. نمونه بسیار خوب این کتاب‌ها که با استفاده از آیات و روایات، مباحث را مطرح ساخته و از کتاب‌هایی است که واقعاً از افتخارات کتاب‌های شیعه به شمار می‌رود، کتاب‌های معراج السعاده و جامع السعادات است که ملأ احمد و ملأ مهدی نراقی رحمة‌الله‌علیهما نوشته‌اند، و هنوز نیز بهتر از این دو کتاب در زمینه اخلاق اسلامی نمی‌توانیم معرفی کنیم.

امروز آن‌چه بیشتر در محافل علمی دنیا از آن بحث می‌شود و حتی در محاورات و گفت‌وگوهای عرفی نیز مطرح می‌شود، اخلاق اجتماعی است. اخلاق اجتماعی درباره رابطه انسان با انسان‌های دیگر مطرح می‌شود. اگر انسان تنها خودش باشد و خودش، این اخلاق درباره‌اش مطرح نمی‌شود. ما در بخش اخلاق اجتماعی بسیار کم بحث کرده‌ایم. هم‌چنین از آن‌جا که در مباحث اخلاقی ما همه چیز تحت‌الشعاع بحث‌های معنوی و الهی قرار می‌گیرد، در کتاب‌های اخلاقی‌مان نیز کمتر به این مسائل پرداخته شده است. این است که اگر خدا توفیق دهد در ماه رمضان امسال، می‌خواهیم مقداری در این‌باره صحبت کنیم. بحث‌هایی که در دو جلسه گذشته مطرح شد، مقدمه‌ای برای این بحث بود. این مقدمات از آن جهت بیان شد که جایگاه بحث اخلاق اجتماعی از نظر دین روشن شود.

فلسفه زندگی اجتماعی

کسانی که در محافل علمی درباره اخلاق اجتماعی بحث می‌کنند، معتقدند که زندگی اجتماعی عبارت است از داد و ستد انسان‌ها در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند. این داد و ستد ابتدا از یک زندگی کوچک و خانوادگی شروع می‌شود و به اجتماع محلی، شهری یا اجتماع عشایری می‌رسد. این اجتماع‌ها کمک می‌کنند که افراد از کار دیگران استفاده کنند. اگر انسان تنها باشد، نمی‌تواند هم زراعت کند، هم تجارت کند، هم صنعت داشته باشد، هم غذا تهیه کند، هم لباس بدوزد، هم ساختمان بسازد، هم علوم مختلف را بیاموزد و.... ممکن نیست یک نفر به تنهایی همه کارها را انجام دهد؛ اما وقتی جمعیتی باشد، می‌توانند هدفی را تعیین و تقسیم کار کنند؛ سپس هر یک مشغول یک بخش شوند و نتایج کارشان را مبادله کنند. بنابراین زندگی اجتماعی یک نوع داد و ستد عمومی است. گاهی این داد و ستد شخصی است؛ مثل این‌که دو نفر با هم شریک می‌شوند یا مرد و زنی با هم ازدواج می‌کنند و خانواده را تشکیل می‌دهند؛ اما گاهی افراد فراوانی با هم همکاری می‌کنند؛ گاهی میلیون‌ها و صدها میلیون انسان به یک‌دیگر کمک می‌کنند و در زندگی هر کدام به دیگری چیزی می‌دهد و چیزی از او دریافت می‌کند. این فلسفه زندگی اجتماعی است.

عامل پیدایش زندگی اجتماعی

جامعه‌شناسان درباره عامل اصلی پیدایش زندگی اجتماعی بحث‌های زیادی کرده‌اند؛ برخی گفته‌اند: این عامل غریزی است؛ انسان نیز مثل زنبور عسل به صورت غریزی به زندگی اجتماعی روی می‌آورد. کسی به زنبور عسل یاد نداده است که چگونه با هم زندگی کنند. زنبور در کندو متولد می‌شود و برای مسئولیتی که در کندو دارد نیز تلاش می‌کند. انسان نیز چنین موجودی است و عاملی غریزی باعث می‌شود که انسان‌ها با هم زندگی کنند. اما برخی معتقدند که عامل پیدایش زندگی اجتماعی انسان، عامل عقلانی است؛ انسان‌ها اندیشیده‌اند و دیده‌اند وقتی با هم کار می‌کنند بهتر به خواسته‌هایشان می‌رسند، بیشتر راه کمال و پیشرفت‌های مادی و معنوی پیدا می‌کنند. بر این اساس گفته‌اند که بیایید با هم همکاری کنیم. به هر حال علت پیدایش، هر چه بوده، باعث شده است که انسان‌ها با هم زندگی و از یک‌دیگر استفاده کنند.

عدالت؛ اصلی عاقلانه در زندگی اجتماعی

گفتیم ماهیت زندگی اجتماعی داد و ستد و همکاری انسان‌ها با هم است. بر اساس این ماهیت، مفهومی اساسی در زندگی اجتماعی به نام عدالت شکل می‌گیرد. هنگامی داد و ستد انسان‌ها با یک دیگر صحیح است که ارزش این داد و ستد مشابه هم باشد؛ یک طرف چیزی را به طرف مقابل می‌دهد و باید در مقابل آن چیزی متناسب با آن دریافت کند. اما اگر بنا باشد که یک طرف یک ریال بدهد و یک میلیون بگیرد، یا یک میلیون بدهد و یک ریال بگیرد، داد و ستد معقولی صورت نگرفته است و هیچ عاقلی آن را نمی‌پذیرد. بنابراین هر عاقلی عدالت را یک اصل می‌داند. حقیقت عدالت همین است؛ باید تعاملی که بین دو موجود واقع می‌شود، به‌گونه‌ای باشد که هیچکدام ضرر نکنند. باید هر کدام از دیگری نفعی ببرد متناسب با نفعی که به طرف مقابل رسانده است. بنابراین اولین ارزشی که در زندگی اجتماعی مطرح می‌شود عدالت است تا این زندگی را معقول و پایدار سازد، و همه احساس کنند در مقابل چیزی که به جامعه می‌دهند، نفعی متناسب از جامعه دریافت می‌کنند.

عقل انسان می‌گوید عدالت اصل است. این اصل پایه همه ارزش‌های اخلاقی است و منشأ آن نیز فلسفه زندگی اجتماعی است؛ اگر در داد و ستد چیزی که می‌دهیم با چیزی که دریافت می‌کنیم، متناسب باشد، عدالت است، اما اگر این‌گونه نباشد، ظلم است؛ به‌خصوص اگر طرف مقابل نیاز داشته و ما نیازش را نادیده بگیریم و سود خود را ببریم؛ کاری که همه استعمارگران دنیا انجام می‌دهند. آن‌ها برای سرگرم ساختن دیگران چیز کوچکی می‌دهند، اما چیزی که می‌گیرند ده‌ها و صدها برابر چیزی است که داده‌اند. این همان استکبار، ظلم و بیدادگری است. اما اگر روابط دو طرف با هم به‌گونه‌ای باشد که به صورت متناسب از یک‌دیگر استفاده کنند، احساس ضرر نمی‌کنند و منافعی که به دست می‌آورند نیز چندین برابر منافعی است که از کارهای فردی‌شان پیدا می‌شود. این است که به زندگی اجتماعی دل می‌بندند، به آن علاقه‌مند می‌شوند و پیشرفت می‌کنند.

تعریف عدالت

عدالت را به صورت ساده این‌گونه تعریف کرده‌اند: وقتی در داد و ستد، آنچه می‌دهند با آنچه دریافت می‌کنند، متناسب باشد، عدالت صورت گرفته است. این تعریف را به شکل علمی درآورده و گفته‌اند: عدالت این است که هر کس به حق خودش برسد. کسی‌که کار را برای دیگری انجام می‌دهد، حقی پیدا می‌کند و باید حقش را دریافت کند، اگر طرف مقابل حق او را ضایع کرد و همه آن‌چه باید به او بدهد نداد، حقش را تضییع کرده است و این ظلم است. بنابراین عدالت یعنی رعایت حق دیگران، و ظلم یعنی تضییع حق دیگران. به همین سادگی می‌توانیم یک مفهوم عمیق علمی-حقوقی-فلسفی را بفهمیم. بر اساس این تعریف، افزون بر فهم ریشه زندگی اجتماعی، راه حل مسائل اجتماعی نیز فهمیده می‌شود؛ این‌که باید روابط به گونه‌ای باشد که هر کدام در مقابل چیزی که به جامعه می‌دهد از دیگری چیزی متناسب دریافت کند.

منشأ پیدایش حقوق

پس از تعریف عدالت با چند مفهوم روبه‌رو می‌شویم؛ یکی از آن‌ها مفهوم حق است. اکنون این سوال مطرح می‌شود که حق چیست؛ چگونه پیدا می‌شود؛ و چه کسی آن را تعیین می‌کند. این حق تنها درباره داد و ستد مالی نیست. برای مثال، پدر و مادر برای فرزندشان بسیار زحمت می‌کشند، گاهی از جان‌شان مایه می‌گذارند تا فرزندشان را بزرگ کنند، اما در مقابل این خدمات چه چیزی دریافت می‌کنند؟ روشن است که والدین در مقابل این خدمات حقی بر فرزند پیدا می‌کنند. این حق، حق مالی نیست. عواطف والدین باعث شده است که این زحمت‌ها را تحمل کنند، بنابراین امری عاطفی را باید دریافت کنند. این مسئله درباره دو همسایه نیز مطرح می‌شود؛ بالاخره دو همسایه به یک‌دیگر کمک می‌کنند، گاهی انسان به چیزی احتیاج پیدا می‌کند و از همسایه خود می‌گیرد. هر کدام در مقابل نفعی که به دیگری می‌رساند حق پیدا می‌کند. مفهوم حق از این‌جا پیدا می‌شود و همین زمینه‌ای برای پیدایش رشته‌ای از علوم انسانی به نام رشته حقوق می‌شود.

بنابراین، زندگی اجتماعی بدون ارتباط و داد و ستد با یک‌دیگر معنا ندارد. انواع و اقسام داد و ستد در جامعه شکل می‌گیرد؛ داد و ستد مالی، عاطفی، جسمانی، کمک‌های مادی، معنوی، علمی و… هر کدام از افراد جامعه چیزی به جامعه می‌دهد و در مقابل آن حقی پیدا می‌کند. روشن است که باید در جامعه میزان و معیار این حق تعیین شود؛ و این‌که چگونه باید این حق تأمین شود تا به کسی ظلم نشود. این مسائل به طور کلی حقوق را مطرح می‌سازد و انگیزه‌ای برای ایجاد رشته‌هایی از علوم انسانی تحت عنوان حقوق ایجاد می‌کند. هر قدر زندگی اجتماعی پیچیده‌تر می‌شود، رشته‌های حقوق نیز گسترده‌تر می‌شود. در این گستره حتی حقوق بین‌الملل و حقوق بشر نیز مطرح می‌شود و هر روز بحث‌های جدیدتری پدید می‌آید که اصحاب آن به آن می‌پردازند.

گفتیم که در حقوق، تعیین می‌شود که در مقابل خدماتی که یک فرد یا یک گروه به جامعه می‌رساند، متقابلاً چه چیزهایی را باید دریافت کند. در این‌جا یک معادله ترسیم می‌شود. تعیین این حق در امور تجاری و مالی آسان‌تر است و با ارقام می‌توان آن را مشخص کرد، اما ارزش روابط عاطفی را نمی‌توان با عدد و رقم تعیین کرد و تعیین آن مشکل‌تر و پیچیده‌تر است.

منشأ پیدایش اخلاق اجتماعی

مسئله دیگری که در این‌جا با آن روبه‌رو می‌شویم این است که صرف این‌که ما بدانیم کسانی بر ما حق دارند، انگیزه‌ای برای این‌که حق‌شان را بدهیم، ایجاد نمی‌کند. بسیاری از انسان‌ها در بسیاری از وقت‌ها می‌دانند که دیگری نسبت به آن‌ها حق دارد، اما آن را نمی‌دهند و معمولاً اسم آن را زرنگی می‌گذارند. برای مثال معامله‌ای می‌کنیم و می‌دانیم قیمت این کالا چه‌قدر است، اما به هر صورتی که شده می‌خواهیم به‌گونه‌ای کمتر به او پرداخت کنیم و حقش را به او ندهیم. نمونه این کار در مسائل اجتماعی بین‌المللی جنگ‌هایی است که در کشورهای مختلف به وقوع می‌پیوندد. سرداران کشورهای استعماری خیلی خوب می‌دانند که چه ظلم‌هایی می‌کنند و با این سیاست‌هایی که اعمال می‌کنند چه خون‌های ناحقی ریخته می‌شود، ولی هیچ به روی مبارک نمی‌آورند و از کارشان دفاع نیز می‌کنند. با توجه به این رویکرد، تعیین این حقوق چه فایده‌ای دارد؟ سوالی که در این‌جا مطرح می‌شود این است که پس از تعیین این حقوق، چه کار کنیم که افرادی که بر هم حق دارند، انگیزه داشته باشند که این حق را رعایت کنند؟ یک راه این است که افراد با مبادی نفسانی طوری تربیت شوند که رعایت حق و حقوق دیگران را برای خودشان کمال، فضیلت و افتخار خود بدانند. این‌جاست که مسئله اخلاق اجتماعی مطرح می‌شود.

منشأ پیدایش سیاست

اخلاق اجتماعی بعد از مرحله حقوق اجتماعی، و حقوق اجتماعی بعد از نیاز به زندگی اجتماعی مطرح می‌شود. برای این‌که زندگی پایدار اجتماعی داشته باشیم، باید مقرراتی باشد که بگوید هر کسی چه اندازه سود می‌رساند و چه چیزی باید دریافت کند. سپس برای این‌که به این حق عمل شود، یک راه این است که افراد طوری تربیت شوند که عاملی درونی برای رعایت حقوق دیگران داشته باشند. در این‌جا پای اخلاق به میان می‌آید. ولی در عمل می‌بینیم که در بسیاری از موارد حتی تربیت‌های اخلاقی نیز کاملاً پاسخگو نیست. نمونه آن دزدی‌ها و جنایات بسیاری است که در زندگی‌های اجتماعی و بین‌المللی صورت می‌گیرد. بنابراین چیز دیگری باید در این‌جا باشد، و آن قدرتی است که متخلفان را مجازات می‌کند؛ قدرتی که برای جلوگیری از مخالفت با حقوق و قانون تدبیر کند، و اگر این مخالفت صورت گرفت، متخلف را مجازات کند، یا دست‌کم عکس‌العملی نشان داده شود تا دیگران پند بگیرند، و در مقابل جرمی که انجام گرفته جریمه‌ای از او بگیرند تا ظلمش جبران شود. در این‌جا مسئله سیاست و تدبیر جامعه مطرح می‌شود.

نتیجه این‌که اساس علوم اجتماعی سه چیز است؛ حقوق، اخلاق، سیاست. ابتدا باید معلوم شود که حقوق مردم چیست. حقوق از این‌جا پیدا می‌شود. زندگی اجتماعی برای این است که مردم از یک‌دیگر استفاده کنند. باید طوری باشد که این منافع متقابل و متعادل باشد و قانونی می‌خواهد که آن را تعیین کند. نام این قانون حقوق است. بحث‌های رشته‌های مختلف حقوقی این تکلیف را بر عهده دارد که روابط انسان‌ها را قانونمند کنند، اما صرف قانون باعث عمل نمی‌شود، چه کنیم که به این قانون عمل شود؟ یک راه این است که مبادی نفسانی درونی در اشخاص ایجاد شود و انسان‌ها با تربیت‌های خاصی، اخلاقاً خودشان را به رعایت حقوق ملتزم بدانند. ولی باز هم می‌بینیم که این نیز کامل نیست و کسانی پیدا می‌شوند که یا این اخلاق در آن‌ها تأثیر ندارد، یا تربیت اخلاقی به آن‌ها نمی‌رسد، و یا محیط‌شان طوری نیست که آن تربیت‌ها را ارائه بدهد. آخرین راه حل این است که باید با زور و قدرت جلوی حق‌کشی و ظلم را گرفت. نام این راه حل سیاست یا تدبیر اجتماع است.

اساس علوم اجتماعی از نگاه دین

اکنون می‌خواهیم مسائل بالا را در قالب دین بریزیم. بر اساس دین، بهترین کسی که می‌تواند حق هر کس را تعیین کند، کسی است که انسان‌ها را آفریده و بر ظاهر و باطن‌، و گذشته و آینده‌شان آگاه است. او می‌داند انسان‌ها چگونه پیدا شده‌اند، چگونه رشد کرده‌اند، چه عواملی در رشدشان مؤثر بوده است، چه حقی بر دیگران پیدا می‌کنند و در مقابل چه چیزی باید به جامعه بپردازند. تنها خداوند می‌تواند این قانون را وضع کند. او خود می‌گوید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ ؛[۱] پیغمبران را فرستادیم و ابتدا قانون را برای انسان‌ها وضع کردیم. به مردم گفتیم که قانون چیست و باید چگونه باشد. قانون را وضع کردیم تا عدل حاکم شود. بعد از آن‌که پیغمبران، مردم را به آثار خوب و بد کارها آشنا کردند و سعی کردند آن‌ها را تربیت کنند، آهن را نازل کردیم تا با قدرت جلوی فساد گرفته شود. در قرآن کریم یک سوره به نام حدید آمده است. روح این سوره این است؛ خداوند انسان را طوری آفریده که باید زندگی اجتماعی داشته باشد و از این آفرینش هدفی داشته است. برای تحقق این هدف قانونی لازم است و آن قانون باید رعایت و اجرا شود. تا جایی‌که این قانون با انگیزه‌های شخصی و مبادی اخلاقی رعایت شود، مطلوب است، اما اگر رعایت نشد، باید با زور و قوه قهریه تحمیل شود.

در مرحله قانون‌گذاری ما به قانون خدا احتیاج داریم. هیچکس مثل خدا منافع و مصالح گذشته و آینده انسان‌ها را نمی‌تواند بفهمد. او بهتر می‌داند که چه چیزی برای انسان نافع است و چه چیزی ضرر دارد. عَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَتَعْلَمُونَ ؛[۲] او بهتر می‌داند چه چیزی برای انسان خوب است، بنابراین می‌تواند دستور دهد که باید به این قانون عمل کنید! سپس نیاز به تربیت اخلاقی است تا مردم خودشان انگیزه عمل به قانون را پیدا کنند. یکی از وظایف پیامبر تزکیه مردم است. تزکیه یعنی تربیت افراد به گونه‌ای که با انگیزه‌های شخصی‌شان قوانین الهی را رعایت کنند. باید انگیزه پیدا کنند که به آن‌چه خداوند بیان کرده و صلاح دنیا و آخرت‌شان است، عمل کنند، اما اگر عمل نکردند و باعث فساد اجتماعی شدند باید با قوه قهریه جلوی آن‌ها را گرفت. این‌جاست که به ولایت نیاز پیدا می‌شود. اگر حکومت و قوه قهریه در جامعه نباشد، خواه ناخواه افراد مفسدی پیدا می‌شوند و خیانت و ظلم می‌کنند و وضع جامعه را به هم می‌ریزند. در این صورت مصالحی که برای زندگی بشر لازم است، تأمین نمی‌شود. به عبارت دیگر، هدف الهی از خلقت انسان تحقق پیدا نمی‌کند. بنابراین وجود ولی امر مسلمین متمم تحقق هدف الهی از خلقت انسان است؛ مسائلی که مربوط به حکومت اسلامی است و به فضل بنده صالح خدا امام خمینی‌رضوان‌الله‌علیه و برکت خون‌های پاکی که در این راه ریخته شد جامعه ما این لیاقت را پیدا کرد که این بخش عظیم از فقه اسلامی را بشناسند و در مقام عملش بربیایند. امیدواریم روز به روز این‌ها بیشتر و گسترده‌تر تحقق پیدا کند، و ان‌شاءالله زمینه ظهور ولی‌عصر عجل‌الله‌فرجه‌الشریف فراهم شود.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

[۱]. حدید، ۲۵.

[۲]. بقره، ۲۱۶.

کد خبر 5918705 فاطمه علی آبادی

منبع: مهر

کلیدواژه: مقام معظم رهبری قرآن کریم حقوق بشر شیعه آیت الله خامنه ای ماه مبارك رمضان مقام معظم رهبری آیت الله مصباح یزدی قرآن کریم فلسطین قرآن مسابقات قرآنی رژیم صهیونیستی انقلاب اسلامی ایران انقلاب اسرائیل ایالات متحده امریکا فعالیت های قرآنی معرفی کتاب طوفان الاقصی مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای زندگی اجتماعی اخلاق اجتماعی استفاده کنند پیدا می شود انسان ها مطرح می شود انسان ها گونه ای طرف مقابل داد و ستد رعایت حق اما اگر ی اخلاق چه چیزی بر اساس یک دیگر کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۲۲۶۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ائمه معصومین(ع) سرآمدان گفت‌وگو بودند/نباید به مقدسات توهین شود

به گزارش خبرنگار مهر، همایش بین‌المللی «اسلام؛ دین گفتگو و زندگی» با حضور حجت الاسلام و المسلمین رضا رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) به عنوان مهمان ویژه، در شهر «سائوپائولو» در کشور برزیل، برگزار شد.

در این همایش نماینده وزارت دادگستری برزیل، نماینده کنفدراسیون کاردینال‌های این کشور، برخی از کشیش‌ها و شخصیت‌های مسیحی سائوپائولو، مسئولان سیاسی این شهر و ایالت سائوپائولو و جمعی از علما و مبلغان و شخصیت‌های دینی آمریکای جنوبی حضور داشتند و سخنرانان بر ضرورت گفت‌وگو بین ادیان و مذاهب، تاکید و نسبت به حضور حجت الاسلام و المسلمین رمضانی در این همایش ابراز خرسندی کردند.

ائمه معصومین (ع) سرآمدان گفت‌وگو و تبادل نظر

حجت الاسلام و المسلمین رمضانی، دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) در سخنانی در این همایش، با اشاره به اهمیت علم در نگاه شیعی اظهار کرد: علم، اساس هر خیر است، در مقابلش جهل و نادانی پایه هر شرّی خواهد بود و جهل اصل کل شرّ است. اگر انسان خودش را درست بشناسد، خدای خودش را هم خواهد شناخت. حضرت امیرالمومنین (ع) در روایتی فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ کانَ لِغَیْرِهِ أَعْرَفَ وَ مَنْ جَهِلَ نَفْسَهُ کانَ بِغَیْرِهِ أَجْهَلَ»؛ اگر انسان خودش را درست بشناسد، انسان‌های دیگر را هم درست خواهد شناخت و شناختش نسبت به دیگران بهتر می‌شود. اما وای بر جهل و نادانی! اولین نادانی، نادانی نسبت به خود است. هر کس نسبت به خودش نادان باشد، هم می‌لغزد و هم گمراه می‌شود. اگر انسان خودش گمراه شد، دیگران را هم گمراه می‌کند و نسبت به دیگران، جاهل‌تر و نادان‌تر خواهد بود. همه ما مأمور شدیم که خودمان را بشناسیم، «إعرِف نَفسَکَ». ارسطو در آکادمی خود نوشته بود: خود را بشناس، خودشناسی رمز رشد بشر است و باعث می‌شود که انسان احساسی نسبت به همه انسان‌ها، پیدا کند.

وی ادامه داد: حضرت امیرالمومنین (ع) مورد پذیرش همه مسلمانان است. شیعیان ایشان را امام می‌دانند و علمای اهل‌سنت هم حضرت امیرالمومنین (ع) را به عنوان خلیفه چهارم پذیرفته‌اند و قبول دارند. ایشان دارای ویژگی‌های برجسته‌ای هستند که یکی از آن‌ها «عدالت» است. «جورج جرداق» نویسنده مشهور مسیحی لبنانی است که کتاب خیلی خوبی را در خصوص حضرت امیرالمومنین (ع) به نام «صوت العداله» در پنج جلد به نگارش درآورده و خلاصه این کتاب هم در یک جلد منتشر شده است. من پیشنهاد می‌کنم که این کتاب به زبان‌های اسپانیایی و پرتغالی ترجمه شود. جورج جرداق، عاشق و دلداده حضرت امیرالمومنین (ع) است و نسبت به ایشان عشق می‌ورزد.

دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) افزود: حضرت امیرالمومنین (ع) تعبیری دارند با این مضمون که مردمان دو دسته‌اند، گروهی برادر دینی تواند و گروهی در آفرینش با تو همانندند. به ما این طور یاد دادند که به مسیحیان یا یهودیان هم، برادر مسیحی یا یهودی بگوییم؛ یعنی ای کسانی که پیرو حضرت موسی یا حضرت عیسی هستید، رسول اکرم (ص) با همه آن‌ها صحبت می‌کردند و برهان و منطق خود را ارائه می‌دادند. یک جایی خداوند به رسول اکرم (ص) می‌گوید: «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» شما هم منطق و حرف‌هایتان را بیاورید و با هم حرف بزنیم. حتی آن کسی که هیچ چیزی را هم قبول ندارد با او هم صحبت کن، «قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ» و به آنها منطق خودت را بگو! دیالوگ این است. اگر منطق تو را درک نکردند و استدلال تو را نپذیرفتند و اصلاً تو را قبول نکردند، تو صبر کن نسبت به آن چیزهایی که به تو می‌گویند، «وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ‌». اگر هم می‌خواهی آنها را ترک کنی، از آنان به نیکویی دوری کن، «وَٱهجُرۡهُمۡ هَجرٗا جَمِیلٗا».

حجت الاسلام و المسلمین رمضانی در ادامه، ائمه معصومین (ع) را سرآمدان گفت‌وگو دانست و تصریح کرد: امامان و رهبران دینی ما مثل امام صادق (ع) و امام رضا (ع)، با همه از جمله مسیحیان و زرتشتیان، صحبت می‌کردند. باید با هم حرف بزنیم و همدیگر را بفهمیم و درک کنیم و به یکدیگر احترام بگذاریم. اسلام، زندگی مسالمت‌آمیز را که در زبان عربی به آن «التعایش السلمی» گفته می‌شود، ترویج می‌کند. بشر باید در کنار همدیگر باشد. اسلام مدافع توسعه ارتباطات؛ اعم از ارتباط با خود، ارتباط با دیگران، ارتباط با خداوند و ارتباط با طبیعت است. اسلام تاکید دارد که طبیعت را از بین نبرید و آن را آلوده نکنید، اسلام نسبت به طبیعت این حرف را می‌زند تا چه برسد به انسان؛ تا چه برسد به حقوق حیوانات!

این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: برخی وقتی که بحث‌های حقوقی را مطرح می‌کنند می‌گویند که این بحث‌ها مربوط به صد سال یا صد و پنجاه سال پیش است، اما ما مدرک و سند داریم که هزار و دویست و پنجاه سال پیش رساله حقوق توسط امام سجاد (ع) با بیش از پنجاه حق، نوشته شد. در ده سالی که در مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان بودم، این مبحث را به صورت مفصل، مطرح کردم، در آنجا بخشی از اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفتم و بخشی دیگر از آن را نقد کردم، حقوق اخلاقی را هم در آنجا مطرح کردم. روایت بسیار زیبایی از ائمه معصومین (ع) نسبت به طبیعت وجود دارد با این مضمون که اگر روزی جنگی با دشمنی داشتید، درختان سرزمین دشمن را قطع نکنید و نسوزانید، اینها محیط زیست است، آب آشامیدنی آن‌ها را آلوده نکنید. هم در قرآن و هم در روایات به صورت مفصل در رابطه با محیط زیست، بحث شده است.

توهین به قرآن، توهین به بشریت است

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت (ع) با اشاره به اهمیت گفت‌وگو اظهار کرد: تبادل نظر برای تعامل و جهت رسیدن به فهم مشترک است؛ برای رسیدن به آنچه که ادیان به آن تاکید می‌کردند؛ یعنی گوهر انسان. گوهر انسان، همان کرامت اوست که هیچ نژادپرستی‌ای در آن نیست. قبیله قریش در زمان مبعوث شدن پیامبر (ص) خود را برترین نژاد و قوم می‌دانست، اما رسول اکرم (ص) فرمودند: هیچ فرقی بین قریش و غیر قریش، هیچ فرقی بین سیاه و سفید و هیچ فرقی بین عرب و غیر عرب نیست. رسول اکرم (ص) به شدت با نژادپرستی مقابله می‌کردند و می‌گفتند که چرا سیاهان را برده خودتان قرار می‌دهید، آنها انسان هستند و دارای شرافت می‌باشند. پیامبر (ص) افراد سیاه‌پوستی همچون بلال حبشیِ بزرگ را مَحرم خود قرار دادند. پیامبران، معجزات متنوعی داشتند، اما بلال حبشی از رسول اکرم (ص) اصلاً معجزه نخواست، معجزه پیامبر (ص) برای بلال حبشی، همان کلمات رسول اکرم (ص) بود، زیبایی نهفته در این کلمات، معجزات رسول اکرم (ص) به شمار می‌رود. در کلام نبوی همه انسان‌ها؛ اعم از زن و مرد، کودک و جوان و پیر، شریف هستند.

وی ادامه داد: زندگی و حیات را باید به درستی معنا و تفسیر کنیم. در گفت‌وگوها باید به مشترکات میان انسان‌ها و آن چیزی که باعث رشد انسان می‌شود، پرداخته شود. ما ایمان تک تک انبیا، از آدم تا خاتم؛ اعم از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و رسول اکرم (ص) را لازم و واجب می‌دانیم و هیچ فرقی بین آن‌ها نمی‌گذاریم. حتی اگر جمله‌ای از حضرت عیسی برای ما نقل شود، برای ما حجت است و به آن عمل می‌کنیم؛ مثلاً کسی از حضرت عیسی پرسید که با چه کسانی همنشین شویم. او پاسخ دادند: کسی که شما را به یاد خدا می‌اندازد، کسی که به علم شما می‌افزاید، کسی که شما را به آخرت دعوت می‌کند و به یاد آخرت می‌اندازد. ما به کلام نقل شده از همه انبیای الهی عمل می‌کنیم و به آن معتقد هستیم، ما مؤمنیم و یک حریمی را قائل هستیم.

حجت الاسلام و المسلمین رمضانی با تاکید بر لزوم ممنوع بودن اهانت به پیامبران، اظهار داشت: به هیچ پیامبری نباید به بهانه آزادی بیان، اهانت شود، این خط قرمز برای بشر است. نباید به مقدسات توهین شود، بگذارید این مقدسات برای بشر باقی بماند. کتاب‌های آسمانی و پیامبران، مقدس هستند. وقتی که من در آلمان بودم، نامه‌ای به پاپ نوشتم که او هم جواب آن نامه را داد. پاپ زمانی گفته بود که اگر کسی به مادرم توهین کند، من با او مقابله می‌کنم. من در آن نامه به پاپ نوشتم که این حرفی که زدی، حرف خیلی خوبی است، مادر برای هر کسی، مقدس و محترم است. اگر به پیامبران و مقدسات توهین صورت بگیرد، هیچ چیز دیگری در میان بشر باقی نمی‌‎ماند و باید به همه پیامبران، احترام گذاشته شود. امروزه برخی به بهانه آزادی بیان، به پیامبران الهی توهین می‌کنند و قرآنِ مسلمانان را می‌سوزانند. در برخی از کشورهای اروپایی هم شاهد ساخت فیلم‌هایی برای اهانت به پیامبر اکرم (ص) هستیم. نباید قلوب بشریت را با این کارها، جریحه‌دار کرد. قرآن، کتاب انسان است و توهین به قرآن، توهین به کل بشریت، و توهین به پیامبر اکرم (ص) توهین به تمام بشر است. جامعه با اهانت، رشد نمی‌کند، بلکه رشد جامعه با اکرام و تکریم انسان و خردورزی است.

وی در ادامه، مأموریت انبیای الهی را بیرون آوردن بشر از زندگی حسی و مادی دانست و تصریح کرد: ما فقط برای این دنیا خلق نشدیم، چون همه ما یک روزی این دنیا را ترک خواهیم کرد. ترک این دنیا مساوی با فنا و نیستی نیست، بلکه زندگی در یک عالم وسیع‌تر است. اصلاً انسان برای فنا آفریده نشده، بلکه برای ابدیت آفریده شده و این دنیا هم یک دنیای گذراست. اگر این نگاه را به انسان داشته باشیم، تبیین ما نسبت به انسان خیلی متفاوت خواهد بود و آن را در صورتی خواهیم دانست که بدانیم نقش انسان کجاست و هیچ فرقی بین احساس مسئولیت منِ مسلمان نسبت به یک مسیحی، و احساس مسئولیت یک مسیحی نسبت به منِ مسلمان وجود نخواهد داشت. این احساس مسئولیت را ما نسبت به همدیگر خواهیم داشت.

* مسئولیت مسلمانان نسبت به تمام بشریت

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت (ع) اضافه کرد: روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است با این مضمون که: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛ کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد می‌زند ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست. براساس این روایت، اگر یک غیرمسلمان اعم از مسیحی یا یهودی و حتی ملحد چون مورد ظلم قرار گرفته است، از یک مسلمان کمک بخواهد و آن مسلمان با این که می‌تواند، به آن غیرمسلمان جواب ندهد و وی را کمک نکند، او اصلاً مسلمان نیست. این نگاه به آخرت، مسئولیت انسان را توسعه می‌بخشد و نگاه او را به زندگی و حیات تغییر می‌دهد.

حجت الاسلام و المسلمین رمضانی افزود: خداوند در قرآن در آیه ۲۴ سوره انفال که علامه اقبال لاهوری به زیبایی به لحاظ جامعه‌شناسی درباره آن سخن گفته است، انسان‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد که: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

مراد این آیه، حیات حسی و مادی نیست، بلکه حیات عقلی است که یک زندگی توأم با منطق، عقل و وحی می‌باشد. خداوند در آیه ۱۰ سوره انبیا می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»؛ ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکّر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمی‌فهمید؟! براساس این آیه، خداوند قرآن را کتابی نازل کرده است که درباره انسان و عظمت انسان است؛ این که انسان، چه کسی است، چه چیزی بود و چه چیزی باید بشود. خداوند در برخی از آیات دیگر قرآن، خطاب به انسان می‌گوید که شما چیزی نبودید، خداوند در آیات دیگری می‌فرماید که شما چیز قابل ذکری نبودید. «هَلْ أَتَیٰ عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا» آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیزی لایق ذکر نبود؟ ولی شما به بی‌نهایت دعوت شدید و آن کسی که شما را دعوت کرده، خداست. «وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَیٰ دَارِ السَّلَامِ»؛ یعنی خداوند شما را به دارالسلام؛ یعنی خانه صلح و امنیت دعوت می‌کند، لذا یکی از نام‌های خداوند، «سلام» است.

وی، دنیا را به مسافرخانه‌ای تشبیه و تصریح کرد: این دنیا مسافرخانه است و همه ما مسافر هستیم، بعد از بیست یا سی سال ما هم به دیگران ملحق می‌شویم. حتی خداوند به پیامبرش می‌گوید: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ»؛ یعنی شما از این دنیا می‌روید، اما شما برای ابدیت خلق شده‌اید. شما خلق نشدید که نیست گردید، بلکه شما خلق شدید که هست بمانید، نه برای رفتن، بلکه برای بودن خلق شدید. انبیای الهی، یک پله بالاتر آمدند و گفتند که باید از این عقل هم عبور کنید و باز هم رشد کنید و به شهود برسید، انسان شهودی، انسان عاشق است. انبیای الهی آمدند که انسان را دعوت، و عاقل و عاشق تربیت کنند. یعنی انسان هم عاقل و هم عاشق باشد. اگر انسان عاقل باشد، در جامعه، ظلم و بی‌عدالتی خواهد بود؟ آیا زنان بی‌گناه کشته می‌شوند؟ این که انسان عاشق شود و به انسان‌های دیگر عشق بورزد مهم است.

* آمریکای لاتین؛ الگوی دیالوگ در جهان

دیبرکل مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) در بخش دیگری از سخنان خود از ابراز خرسندی از حضور نماینده دادگستری برزیل در همایش «اسلام؛ دین گفت‌وگو و زندگی» اظهار داشت: من از این که معاون وزیر دادگستری برزیل در این همایش حضور دارد، خوشحال شدم. ایشان در جایگاهی است که باید با میزان عدل و عدالت، رفتار کند. حرف تمام پیامبران الهی این است که همه انسان‌ها در همه جا باید بر پایه عدالت رفتار کنند و هر حقی به صاحب حق برسد. من در مقاله‌ای می‌خواندم که امروز بیش از یک میلیارد کودک در جهان از سو تغذیه، رنج می‌برند. اگر عدالت باشد، دیگر سو تغذیه در دنیا وجود نخواهد داشت. اگر عدالت باشد، محبت و عقلانیت در بین بشر خواهد بود، عدالت دعوت همه انبیای الهی است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آن‌‎ها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. لذا همه باید به سمت صلح برپایه عدالت و با میزان عدل برویم و در گفت‌وگوها به این نکته توجه داشته باشیم و حرکتمان را به این سمت جهت بدهیم.

وی ادامه داد: رهبران دینی، عالمان و اندیشمندان دینی، امروزه نقش مهمی را برای تحقق صلح برپایه عدل دارند. ما عالمان و دانشمندان باید حامل صلح، امنیت، مدارا، عشق به بشر و محبت به بشر باشیم و هیچ قومی را بر قوم دیگر ترجیح ندهیم و هیچ تفاوتی را بین سیاه و سفید قائل نباشیم. همان گونه که پیامبران ما مثل حضرت عیسی، با همان نگاهی که برادران مسیحی دارند، به حواریون احترام می‌گذاشت و پای آن‌ها را می‌شست، همان تواضع باید میان حاکمان و میان عالمان وجود داشته باشد. با اضلاع عدالت، معنویت، محبت، امنیت، مدارا و عقلانیت، ما می‌توانیم در همین دنیا، بهشت را درست کنیم. سازنده بهشت خود ما بشر هستیم و در روز قیامت، ما مهمان همان بهشتی هستیم که خودمان ساخته‌ایم.

آیت الله رمضانی خاطر نشان کرد: خیلی خوشحال شدم که در این همایش، حضور پیدا کردم. ظرفیتی که در آمریکای لاتین به لحاظ گفت‌وگوی بین ادیان دیدم، می‌تواند الگویی برای دنیا باشد. از این که دولت برزیل به این همایش توجه داشت و نمایندگانی را فرستاد، قدردانی می‌کنم. هر مسلمانی در هر کشوری از دنیا که زندگی می‌کند، باید به قانون آن کشور احترام بگذارد. پیام من این است که گفت‌وگو یک امر ضروری بین ادیان برای توجه به گوهر انسان است. گوهر انسان همان کرامت است و برای رسیدن به کرامت، باید عدالت و عقلانیت و معنویت باشد تا بشر طعم عدالت و آزادی را بچشد و بتوانیم به دست خودمان، بهشت را در همین دنیا بسازیم.

* تقدیر از شخصیت‌های اسلامی و مسیحی فعال

حجت‌الاسلام والمسلمین «طالب حسین خزرجی»، مؤسس مرکز اسلامی برزیل در بخش دیگری از این همایش با اشاره به فعالیت‌های این مرکز اظهار کرد: در گذشته به شدت در زمینه منابع اسلامی به زبان پرتغالی، فقر وجود داشت، اما مرکز اسلامی برزیل پس از تأسیس، کتاب‌های مرجع در زمینه علوم اسلامی مختلف را به زبان پرتغالی ترجمه کرد و بزرگ‌ترین دانشنامه در زمینه معارف اهل‌بیت (ع) به این زبان را پایه‌گذاری کرد. تعداد کتاب‌های ترجمه شده توسط مرکز اسلامی برزیل به زبان پرتغالی به صد و پنجاه کتاب می‌رسد که ۷۰ کتاب از آن، چاپ شده است. از ابتدای آغاز به کار پایگاه اینترنتی مرکز اسلامی برزیل، بیش از ده میلیون نفر از این پایگاه بازدید کرده‌اند. این مرکز محصولات فکری و فرهنگی خود را در بیش از صد مؤسسه و کتابخانه در داخل و خارج از برزیل توزیع می‌کند و مرکز اسلامی برزیل به منبع مورد اعتمادی برای دانشجویان و پژوهشگران و محققان تبدیل شده است.

نماینده وزارت دادگستری برزیل نیز در این همایش در سخنانی به بیان اهمیت وجود عدالت در یک جامعه پرداخت. نماینده فدراسیون کاردینال‌های برزیل نیز در سخنانی در خصوص اهمیت گفت‌وگو و جایگاه آن در پیشرفت زندگی جوامع و نیز اهمیت توجه به این مسئله، سخنانی ایراد کرد.

در بخش پایانی همایش بین‌المللی «اسلام، دین گفتگو و زندگی» از برخی از شخصیت‌های اسلامی و مسیحی فعال تقدیر به عمل آمد.

کد خبر 6090039 سمانه نوری زاده قصری

دیگر خبرها

  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • ائمه معصومین(ع) سرآمدان گفت‌وگو بودند/نباید به مقدسات توهین شود
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • تاکید امام جمعه پیرانشهر بر رعایت اخلاق اسلامی
  • دشمن به دنبال کم رنگ کردن ارزش حجاب است
  • سه نکته برای آموختن درباره صبر و عدم صبر از غزالی
  • سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
  • فضیلت‌گرایی اخلاق توحیدی برترین مرتبه اخلاق است
  • ۵ صفحه مجازی به دلیل انتشار محتویات خلاف اخلاق و عفت عمومی مسدود شد